🍂وقتی دیدم نوجوانی پاک و معصوم برای تکه نانی در کوهستانها یخ می زند ؛
🍂شهرها بخاطر بی لیاقتی مدیران شهری آنقدر آلوده می شوند که هزاران انسان بی گناه فقط برای نفس کشیدن میمیرند و به زانو در می آیند ؛
🍂برای یک سرماخوردگی ساده ترس و وحشت ذهن همه مردم را فرا میگیرد ؛
با بارش باران ؛ بوی تعفن یک استان مظلوم و بی دفاعی مثل خوزستان را در بر میگیرد ؛
🍂 و صدای مردم بینوا به جایی نمی رسد و جواب فریاد شان ریختن سرب در حنجره هایشان می شود ؛
و البته حاکمان ؛ مستانه و کورانه همچنان بر شیوه ناروای خود اصرار می ورزند ؛
🍂به یکبارگی یاد شعر سید اشرف افتادم که می گفت:
#درد_ایران_بی_دواست ؛؛؛
🍂شعر دوران مشروطیت که تو گویی اکنون سروده شده🍂
🍂دوش می گفت این سخن دیوانه ای بی بازخواست ؛؛ درد ایران بی دواست
🍂عاقلی می گفت از دیوانه بشنو حرف راست ؛؛ درد ایران بی دواست
🍂مملکت از چاسو در حال بحران و خطر ؛؛ چون مریض محتضر
🍂با چنین دستور ؛ این رنجور مهجور از شفاست ؛؛؛ درد ایران بی دواست
🍂هر کسی با هر کسی خصم است و بد خواه است و ضد ؛؛؛ گوید او را مستبد
🍂با چنین شکل ای بسا خون ها هدر جان ها هباست ؛؛؛ درد ایران بی دواست
🍂شکر می کردیم جمعی کارها مضبوط شد ؛؛ مملکت هم دینی شد
🍂باز می بینیم آن کاسه است و آن آش است و ماست ؛؛ درد ایران بی دواست
🍂با خرد گفتیم که آخر چاره این درد چیست ؛؛؛ عقل روشن هم گریست
🍂بعد آه و ناله گفتا چاره در دست خداست ؛؛؛ درد ایران بی دواست
🍂هیچ دانی قصد قاطرچی در این هنگامه چیست ؛؛ یاری اسلام نیست
🍂مقصد او اختلاس و کیف و زنجیر و طلاست ؛؛ درد ایران بی دواست
🍂آری با گوش نا شنوای و تفکرات غلط و نادرست حاکمان در مدیریت کشور و با بی اعتنایی به رنج و دردهای عمیق مردم ؛؛ شک نکنید که درد ایران بی دواست🍂