loading...

کانون نشان

💥 با حاکمان محترمی سخن می گویم که ما انسانها را فقط روز رای می شناسند و پس از آن ؛ اگر همچنان ستایشگر و مطیع و هوادارشان باشیم ؛  آدم می شمارند ولی اگر به بی تدبیری و انواع کج روی و فقر و فسادی ک

mary بازدید : 25 جمعه 16 اسفند 1398 زمان : 14:27 نظرات (0)

💥 با حاکمان محترمی سخن می گویم که ما انسانها را فقط روز رای می شناسند و پس از آن ؛ اگر همچنان ستایشگر و مطیع و هوادارشان باشیم ؛  آدم می شمارند ولی اگر به بی تدبیری و انواع کج روی و فقر و فسادی که برایمان تحمیل کرده اند اعتراض کنیم ؛ فتنه و  آشوبگر مان می خوانند ۰

 

💥 مولوی در دفتر سوم مثنوی چنین می گوید :

 

🍃جان ما فارغ بد از اندیشه ها 

در غم افکندید ما را در عنا 🍃

 

⚡️عنا یعنی رنج ؛  

 

💥 می گوید : روزگاری ما آدم ها  در زندگی معمولی خود ؛ خوشحال و آرام بودیم و بدون برخورداری از اندیشه های منفی ؛ بدور از قضاوت های تلخ و گزنده روزگار را سپری می کردیم ؛ ولی از وقتی که  سر و کله مبارکتان پیدا شد و ما با یک دنیا صداقت به شما اعتماد کردیم و   شما را بر صدر مدیریت جامعه نشاندیم !! 

کم کم در غم و عنا فرو رفتیم و به برکت 

بی تدبیری های پی در پی تان ؛ دچار هزاران رنج و مشکل کوچک و بزرگ شدیم . 

 

 

🍃 ذوق جمعیت که بود و اتفاق 

شد ز فال زشت تان صد افتراق 🍃

 

💥گرچه سفره هامان ساده بود و با لقمه نانی  روزگار را طی می کردیم ؛ ولی صبح ها با محبت بیدار می شدیم و همسایه را دوست داشتیم ۰ دلهایمان خالی از کینه و نفرت بود و کمتر رنج می کشیدیم  

 

ولی بعد ؛ به جان هم افتادیم و 

بی آنکه بدانیم ؛ طبل دشمنی با یکدیگر کوبیدیم و از همدگر دور افتادیم ؛ یکی شد منافق ؛ دیگری شد فتنه گر ؛ آن یکی شد خس و خاشاک و این یکی شد آشوبگر ۰ 

⚡️ در این  میان ؛  خودتان شُديد حق و بقیه گشتند ناحق و باطل⚡️

 

🍃طوطی نقل و شکر بودیم ما 

مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما🍃

 

 

💥گرچه زهر تلخ استبداد همیشه کشنده بود و از سلطنت بیزار بودیم ولی در گذشته چهره شاداب تری داشتیم  ؛ اهل چاپلوسی و نفاق و حلیه گری نبودیم ۰ 

دستمان پر نبود ولی هر چه داشتیم با هم تقسیم می کردیم و از زندگی لذت می بریم ۰ نمی دانم چرا با ورود شما ناقوس مرگ طنین اندازتر شد  بجای  آواز  زندگی ؛ به گوشمان تیر دلمردگی اصابت کرد  و بجای ساز و دهل عروسی ؛ کوچه ها پر از نصب پرچم غم و عزاداری عزیزانمان شد ۰ 

💥اکنون ؛؛

 

🍃هر کجا افسانه غم گستری است 

هر کجا آوازه مستنکری است🍃

 

🍃در مثال قصه و فال شماست 

درغم انگیزی شما را مشتهاست🍃

 

💥تصور می شد با قدرت گرفتن شما ؛ آیین پاک پیامبر خدا ؛ همانکه  پیام آور محبت و مدارا بود ؛  همان شخصیت انساندوست مهربانی که پیام آور عدالت و ستیز با ظلم و نابرابری بود ؛ به بخش های خالی زندگیمان اضافه شود و اوضاع ؛ بسیار بهتر از قبل شود ؛ یعنی شادتر و مهربان تر و آرام تر و پاکیزه تر از پیش باشیم ولی نمی دانستیم  که این دریا چه موج خون فشانی خواهد داشت  ۰ هر چه به قدرتتان اضافه شد جای آنکه به زندگی امیدوارتر شویم ؛  یاس و نا امیدی از راه رسید و دلشوره و اضطراب جانمان را لرزاند زیرا بیشتر از آنکه از رحمت بگویید با صدای بلند بر طبل خشونت کوفتید و دین حقیقت و عشق را به دین هویت و فقاهت فرو کاستید  ۰ آری  ما خیلی زود اعتماد کردیم و شما را با دستان خودمان بر صدر نشاندیم و اکنون سالهاست که تاوان سنگین آن اعتماد صادقانه را می پردازیم ۰

 

💥به هر حال ؛ باید آفرین بگوییم به مردم داری ؛ حفظ امانت و عدالت خواهی شما !!  آفرین بگوییم به دینداری خالص و اخلاقی شما !!  و آفرین بگوییم  به اینکه حافظ عزت و منفعت مردم بودید !!

 کاش فقط یک بار و فقط یک بار ؛ بدون عصبانیت و قضاوت های نا عادلانه از خود بپرسید ؛ واقعا با مردم خودتان ؛ با آنهایی تشنه یک عذر خواهی از شما و تغییر رفتارتان بودند چه کردید و چه بلایی بر سر زندگی آنها آوردید ۰ 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    آرشیو
  • 1398
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 338
  • بازدید کلی : 743