خداگونهای بر روی خاک، که سِیر آدمی به افلاک را زمینه میشود. مادر عشق است، روح است، مادر تپش قلب است از سرِ مهر. مادر حلاوتیست بی انتها در هر لبخند و نگاه و کلام.
مادر آغاز آشنایی آدمی با این دنیاست، و مگر میشود این آشنایی را جز در آغوش گرم و مهربان او تصور کرد؟ مگر میشود زندگی را دوست داشت و بر آن ارزش نهاد و این دوست داشتن را از مادر یاد نگرفت؟ مادر آغاز است، و مگر میشود خوب آغاز نکرد اما ادامه داد؟
مادر پناهیست بی منتها؛ بودنش شخصیت را شکل میدهد و بزرگی را بهانه میشود و بودنش، برهان بودنمنان آنگونه که هستیم میگردد.
مادر نیز، چون پدر، نامتناهیست و حتی اگر نباشد، مهرش و عشقش در هر دمِ فرزندان جاری است و زنده، و مگر میشود ندید چنین زندگانی و جاودانی را..؟
مادران نیز، همچون پدران و پدربزرگان و مادربزرگان از ازل تا به ابد هستند، با هر نگاه و نفس و قدم و احظه از زیستن فرزندانشان...